ایران سرزمین گنج های گمشده

ما در این وبلاگ سعی میکنیم که با الهام گرفتن از اگاهیهای گذشتگان وبا بهره گرفتن از دانش باستان سناسی به شناخت اثار ونمادهای بجا مانده از انان بپردازیم ونااگاهانه اثار ارزشمندملی را بخاطر خرافه گویی بعضیها که از این دانش بی بهره مانده اند را نابود نسازیم

ایران سرزمین گنج های گمشده

ما در این وبلاگ سعی میکنیم که با الهام گرفتن از اگاهیهای گذشتگان وبا بهره گرفتن از دانش باستان سناسی به شناخت اثار ونمادهای بجا مانده از انان بپردازیم ونااگاهانه اثار ارزشمندملی را بخاطر خرافه گویی بعضیها که از این دانش بی بهره مانده اند را نابود نسازیم

ایین تدفین زمان هخامنشی


آئین تدفین در زمان هخامنشیان

بررسی آرامگاه ها و آئین تدفین در زمان هخامنشی
 
با توجه و بررسی مدارک یافت شده در کاووش های علمی باستان شناسی در فلات ایران، چنین به نظر می‌رسد که اقوام بومی ساکن این سرزمین، مردگان خود را در داخل اتاق و یا حیاط و کوچه و در محوطه‌هائی که مربوط به محل زندگی آن ها بوده است دفن می نمودند.
اما اقوام آریائی پس از مهاجرت به این سرزمین، محل خاصی را برای تدفین مردگان خود در خارج از محل مسکونی به عنوان یک واحد مجزا اختصاص دادند. اقوام "ماد" و "پارس" که نام آن‌ها در کتیبه‌ها و سال‌نامه‌های آشوری از قرن نهم پیش از میلاد آمده است، دو گروه از اقوام مهاجر آریائی بودند. آن‌ها نیز در ابتدا طبعاً از رسوم کلی آریائیان در تدفین پیروی می‌کرده‌اند.
 
بعضی از محققین بر این گمانند که "مادها" و پارسی‌ها زرتشتی بوده و آداب تدفین این اقوام مانند آئین تدفین در دوران ساسانی بوده است. اما هنوز سیر تحول اندیشه ها و معتقدات در زمان "ماد‌ها"ٰ "پارس‌ها" و هخامنشیان که از پارس‌ها بودند، به درستی روشن و آشکار نیست، اما با تکیه بر آثار برجای مانده و مدارک یافت شده در کاووش‌های علمی می‌توان در دوران ماد‌ها و هخامنشیان به دو نوع تدفین قائل بود:

1- تدفین شاهان و خانواده آن‌ها
2- تدفین مردم عادی.

بر مبنای مطالعات و بررسی‌های انجام شده، جسد فرمانروایان و شاهان مادی را در گور دخمه‌ها که در ناحیه غرب ایران قرار دارند، اما مردم عادی را در گورهائی که در زمین حفر شده بود و روی آن‌ها را به صورت شیروانی و خرپشته توسط سنگ های بزرگ پرداخته بودند دفن می‌کردند. نمونه این آرامگاه ها در گورستان "تپه سیلک" کاشان که احتمالاً مربوط به اقوام ماد می‌باشد کشف گردیده. این روش با سقف شیب دار در نخستین گورهای شاهان هخامنشی مانند آرامگاه کوروش نیز دیده می‌شود. (تصویر شماره 1)
 
تصویر شماره 1
 
احتمالاً چون خانه ابدی را به صورت خانه مسکونی دوران زندگی می‌ساختند، بنابراین ریشه این سنت معماری ماد‌ها و پارس ها را باید در مناطق باران خیزی که قبل از کوچیدن به این سرزمین در آنجا ساکن بوده‌اند جستجو کرد. معابر شاهان هخامنشی نیز مانند فرمانروایان ماد با آرامگاه‌های سایر مردم متفاوت بوده است، اما به علت محدودبودن کاوش‌های علمی در ایران، آگاهی ما در مورد گورهای مردم عادی در زمان هخامنشیان بسیار محدود و اندک می‌باشد.


به طور کلی در تدفین شاهان در زمان هخامنشی به دو نوع گور برخورد می‌کنیم:
1- گور دخمه‌ها که در دل کوه کنده‌شده‌اند.
2- مقابر سنگی ساخته شده در فضای باز.

نوع دوم نیز به دو گروه تقسیم می شوند:
الف- آن هایی که ماهیت قبر بودن آن ها قطعی است، مثل آرامگاه کوروش و گور دختر.

ب- بناهائی که کاربرد آن‌ها به عنوان گور حتمی نبوده و مورد تردید می باشند. این بنا‌ها اغلب به شکل بنای چهار‌گوش با سقف مسطح ساخته شده اند و عمل و کاربرد آن ها به عنوان یک مکان عبادی بیشتر است، مانند: کعبه زرتشت و تخت گوهر [تخت گوهر که به نام تخت سلیمان نیز مشهور است از سوی برخی از محققین به عنوان گور "کمبوجیه" عنوان شده است.] در نقش رستم و بالاخره زندان سلیمان در پاسارگاد، که چون ماهیت آن‌ها به عنوان آرامگاه محرز نشده از ذکر آن ها به نام گور هخامنشی خودداری می‌کنیم.

 

از گور های مردم عادی (اشراف زاده) در دروان هخامنشی تنها نمونه تدفین در خاک که تاکنون شناخته شده، در شوش می باشد، که توسط هیئت باستان شناسان فرانسوی کشف گردیده است. جسد مربوط به بانوی ثروتمندی بود که در تابوتی مفرغی جای داده شده و با زینت آلات زرین و لوازم زندگی از قبیل بشقاب سیمین و ظروف ساخته شده از مرمر به خاک سپرده شده بود. (تصویر شماره 2)
 
(تصویر شماره 2)
 
بیشتر اقوام آریائی مرده را معمولاً با لباس و همراه با اشیائی که در دنیای دیگر مورد نیاز فرد متوفی بود دفن می‌کردند. احتمالاً هخامنشیان نیز از این سنت پیروی کرده‌اند، جسدی که در شوش یافته شده را به همین نحو در تابوت قرار داده بودند. به نوشته آریان، مورخ قرن دوم میلادی اهل آسیای صغیر: وقتی اسکندر از آرامگاه کوروش دیدن کرد، جسد شاه را با لباس و تزئینات در روی تخت زرّینی خوابانده بودند.
لوحه سنگی در خرابه‌های شهر ممفیس مصر یافت شده که جسد یکی از بزرگان هخامنشی را تقریباً به همین شکل نشان می‌دهد، که او را روی تختی قرار داده و مدعوین در حال سوگواری می باشد. این لوحه اکنون در موزه برلین نگاهداری می شود. (تصویر 3)
 
تصویر 3
 
در تاریخ اساطیری ایران زمین نیز بدین گونه تدفین اشاره گردیده است. در شاهنامه فردوسی که ترجمه خداینامک، سالنامه رسمی دوران ساسانی است، در مورد تدفین "پیران ویسه" به فرمان کیخسرو پادشاه کیانی، فردوسی چنین می گوید:
یکی دخمه فرمود خسرو به مهر بر آورده آن سر به گردن سپهر
نهادند مر پهلوان را بگاه کمر ببر میان و به سر بر کلاه

همانطور که اشاره شد، گورهای شاهان هخامنشی به دو گونه متفاوت دیده می شوند:
1- گور در فضای باز مانند قبر کوروش و گور دختر
2- گور دخمه، یعنی گورهائی که در دل کوه کنده شده اند و مانند گور داریوش و جانشینان او، که از هر گونه نمونه‌ای را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

گور دختر:

از نمونه گور‌های هخامنشی است که در فضای باز ساخته شده‌اند و شباهت زیادی به قبر کوروش دارد، اما در ابعاد و اندازه‌های کوچکتری ساخته شده است. این بنا در ناحیه بوزپار واقع در جنوب غربی شیراز قرار دارد. گور دختر برای اولین بار در سال 1950 میلادی توسط محمد تقی مصطفوی، باستان شناس ایرانی معرفی شد. او شخصاً این بنا را ندیده بود. اما پس از شنیدن توصیف آن از مردم محلی اعلام کرد که باید این بنا مربوط به دوران هخامنشی باشد.
 
در سال 1960 پروفسور لوئی واندنبرگ باستان شناس بلژیکی از گور دختر دیدن کرد و احتمال انتساب آن را به یکی از نخستین پادشاهان هخامنشی به میان آورد. دوید استروناخ باستان شناس انگلیسی و عده‌ای از باستان شناسان ایرانی مثل توکلی و مصطفوی نیز پیرو نظریه او بودند. در سال 1966 کارل نابلدر با بررسی فرم و اندازه بست های فلزی به کاررفته در بناهای تخت جمشید و پاسارگاد و میزان به کار گرفته شدن انواع آن ها در بناهای هخامنشی، راهی برای تعیین تاریخ تقریبی پاره ای از آن ساختمان ها پیشنهاد کرد و بر مبنای همین تحقیق گور دختر را متعلق به سده پنجم پیش از میلاد دانست. اما به علت محدود بودن بناهای بررسی شده، روش نایلدر مورد قبول صاحبنظران قرار نگرفت. از محققان ایرانی شاپور شهبازی نیز معتقد است که این بنا نزدیک به اواخر دوران هخامنشی ساخته شده و آرامگاه کوروش کوچک می باشد. دکتر علی اکبر سرفراز باستان شناس ایرانی با بررسی دقیق بنا‌ها و آثار بر جای مانده از دوران هخامنشی و همچنین اشیاء به دست آمده در کاووش های علمی اعلام کرد که خاندان کوروش و خانواده داریوش دارای عقاید و اندیشه های مذهبی متفاوت با یکدیگر بوده اند و این امر در شکل گیری بنای مقابر آن ها مؤثر بوده و به خوبی مشهود است. بنابر این کوروش و منسوبین او دارای گورهای ساخته شده در فضای باز و داریوش و جانشینان او دارای گوردخمه های کنده شده در دل کوه می باشند. بر اساس این نظریه گور دخمه را که از لحاظ تکنیک و سایر ویژگی های معماری هخامنشی ساده تر و ابتدائی تر از بنای گور کوروش است باید مربوط به یکی از نخستین شاهان هخامنشی و منسوبین کوروش بدانیم. گور دختر بنای مستطیل شکلی است به بلندی 5/4 متر با بامی شیروانی و شیب دار که از تخته سنگ های برزگ سفید رنگ ساخته شده . این آرامگاه بر روی یک کف یا کرسی سنگی بنا شده که بخشی از آن هنوز در شمال دیده می شود و از مشخصات شیوه معماری هخامنشی است. بر روی این پایه سه طبقه سنگ به شیوه گور کوروش ساخته شده، بلندی هر طبقه 35 سانتی متر است بر روی سومین سکو، خانه سنگی ساخته شده که بلندیش 4/3 متر است و درازیش 95/2 متر و عرض آن 3/2 متر و ضخامت دیوارهای سنگی این بنا 75 سانتی متر است. اطاق آرامگاه از درون تنها 3/2 متر درازا و 55/1 متر پهنا دارد و بلندی آن از کف تا سقف به 05/2 متر می‌رسد.

 
این اندازه ها در مقایسه با آنچه در آرامگاه کوروش می بینیم بسیار کوچکتر می باشد. در سقف اطاق محفظه‌ای تو خالی وجود دارد. یکی از تفاوت های مهم این بنا با آرامگاه کوروش و سایر مقابر هخامنشی نداشتن در ورودی با تاق آرامگاه می‌باشد. در جبهه شمالی روزنی است که 70 سانتیمتر عرض و 90 سانتیمتر طول دارد، یعنی به اندازه ای است که تابوتی را از آن به درون بنا می توان کشید، هیچ نشانه ای از پانة در نمی‌توان یافت. بنابر این باید پذیرفت که یک سنگ تراشیده به جای در، این روزن را می پوشانیده است. یعنی پس از ساختن آرامگاه و نهادن کالبدی در آن، روزن را با پاره سنگ مسدود کرده‌اند. در بالای در آرامگاه دو طاقچه کوچک مربع شکل در سنگ کنده اند. وجود چنین روزنه هائی در ایران باستان پیشینه داشته است. از کاوش های تپه سیلک کاشان به خوبی پیداست که در آنجا گورهائی وجود دارد که در دیوار‌های جانبی سوراخها و یا روزنه هائی دارد که شبیه طاقچه‌های مذکور است.

دومین نوع آرامگاه‌های هخامنشی به صورت گور دخمه‌های صخره‌ای هستند که در زمان داریوش اول و جانشینان او ساخته شده‌اند. این گور دخمه‌ها در دل صخره‌های نقش رستم و کوه تخت جمشید کنده شده‌اند. این آرامگاه‌ها بر خلاف گور دخمه‌های مادی از نظر شکل ظاهری یکسان می‌باشند. نمای آن‌ها نمایشگر تصویری است که از سه بخش تشکیل یافته و یکی بر بالای دیگری حجاری شده اند. ظاهر آنان عموماً شبیه صلیب یونانی بوده و بلندیشان از 24 متر تجاوز نمی کند. بخش زیرین این آرامگاه ها عموماً به صورت متوازی الاضلاع تراشیده شده و هیچگونه تزئین و پاکنده کاری در آن صورت نگرفته است. دو بخش دیگر روی هم رفته نمای بیرونی کاخی را نشان می‌دهند. این نما در زیر رواقی دارد. به عبارت دیگر خط افقی صلیب به عنوان یک ایوان ستوندار کنده شده است. در وسط این ایوان در ورودی دخمه قرار دارد که در دو طرف آن دو نیم ستون ساخته شده. سر ستون ها به شکل بالا تنه دو گاو هستند که به هم پشت نموده و کاملاً شبیه ستون های تخت جمشید می باشند. در کاخ‌ها در وسط این ستون ها و در فاصله بین دو تنه گاو ها، تیر های چوبی برای نگهداری سقف قرار می گرفته که در این جا به صورت سنگ تراشیده نمایش داده شده. درها شبیه درهای کاخ داریوش در تخت جمشید با گیلوئی مصری می‌باشد و در حاشیه لبه قرنیز ایوان، نقش های کنگره دار باروهای تخت جمشید به تصویر کشیده شده است. بر بالای ایوان یک سکوئی قرار گرفته است. البته بخش عمودی صلیب در قسمت بالا به دو بخش تقسیم شده است. در بخش بالائی آن تصاویر کنده کاری شده به چشم می‌خورد که شاه روی یک سکوی پله دار ایستاده و با دست چپ کمانی را گرفته و انتهای آن را همانطور که در نقش برجسته مادی گور دخمه قیزقاپان دیده می شود بر روی پای چپ خود نهاده است. شاه دست راست خود را به نشانه احترام به سوی آتشدانی که در آن آتش می سوزد دراز کرده است. در بخش پائین بیست و هشت مجسمه در در دو ردیف یکی بر بالای دیگری، تخت شاه را با دست‌های خود نگاه داشته‌اند. این‌ها چنانکه در کتیبه بالای آرامگاه داریوش اول در نقش رستم آمده است، نمایندگان استان های گوناگون امپراطوری هخامنشی می‌باشند. در درون هر یک از آرامگاه‌های صخره‌ای دهلیز و بعد از آن اطاق ایجاد گردیده و در اطاق ها گورهائی جهت تدفین شاه و افراد خانواده در سنگ تراشیده شده، اما فاقد نقش و نگار و تزئینات می باشند. پوشش سنگی روی قبر ها به صورت خرپشته تراشیده شده که از نظر روش معماری، پوشش قبر‌های سیلک «ب» را به خاطر می آورد و قابل مقایسه با آن ها می‌باشد. در نقش رستم آرامگاه داریوش اول، خشایارشا، اردشیر اول، داریوش دوم و در تخت جمشید آرامگاه اردشیر دوم، اردشیر سوم و قبر ناتمام داریوش سوم قرار دارد. اگر چه همه این آرامگاه ها از نظر معماری و نقوش تقریباً یکسان می باشند، اما دارای تفاوت های جزئی نیز هستند. بنابر این به عنوان نمونه آرامگاه داریوش اول در نقش رستم را باختصار مورد بررسی قرار می دهیم.

آرامگاه داریوش اول:
از چهار آرامگاه هخامنشی در نقش رستم، تنها آرامگاه داریوش دارای کتیبه می باشد، که شامل دو سنگ نبشته مفصل و چند سنگ نبشته کوتاهتر به خط میخی و به سه زبان پارسی، ایلامی و بابلی می باشد. (تصویر شماره 5) همانطور که قبلاً اشاره شد، نمای خارجی و طرز ساختمان آرامگاه های نقش رستم و تخت جمشید یکسان بوده و عبارت از یک مجلس حجاری به پهنای 12 متر و بلندی 6 متر که شاه هخامنشی را بر اورنگ شاهی در حالی که دست راست خود را به حال نیایش بلند کرده و در دست دیگرش کمانی گرفته نشان می دهد. اریکه شاه بر فراز دست 28 تن نمایندگان کشورهای تابعه در دو ردیف قرار گرفته. این نمایندگان هم در نوشته پیشانی آرامگاه و هم در بالای سرشان معرفی گردیده اند. در قسمت پائین نمای آرامگاه تصویر ایوان کاخ شاهی نمایانده شده است، که سقف آن بر چهار ستون قرار گرفته و دری در وسط دارد، که در ورودی آرامگاه را تشکیل می دهد و اطراف این در را ردیفی از گل ها 12 برگ و بالای ستون ها را ردیف شیر های ایستاده مزین ساخته است. جامه و اندام داریوش عیناً به شکل همان نقش های برجسته ای است که در درگاه های بنای تخت جمشید حجاری شده. دسته تخت سلطنتی را چهار سر شیر تشکیل داده و در دو ردیف پایه تخت دو سرباز خوزستانی پاس می دهند. در دو طرف تخت شاهی و خارج از متن سه ردیف سرباز ردیف سه نفر، دو نفر پارسی و یک مادی نقش گردیده است. کنار نیزه داریوش شخصی در کنار اورنگ شاهی قرار گرفته و به سه زبان نام او به خط میخی نوشته شده «گتو بروو» GAUBARUVA او از شخصیت های ممتاز عهد هخامنشی شمره می شد که دخترش یکی از همسران داریوش بود. کمانداری که در این نقش تبر جنگی داریوش را نگاه داشته به نام «اسپی چاما» در نوشته به خط میخی معرفی شده است. درون آرامگاه جای نُه قبر خزینه مانند در سه ردیف و راهرو درازی به طول 70/18 متر و پهنای 15/2 متر می باشد. در مورد تعداد قبر ها که غیر از جای جسد داریوش جای هشت جسد دیگر دارد، می توان حدس زد که مربوط به ملکه و مادر و سایر همسران و فرزندان او بوده، هر کدام از این نه قبر دارای حجمی به ابعاد 1در 92/1 سانتیمتر است، که پس از دفن اجساد سنگ بزرگ محدّبی به قطر 25 سانتیمتر و کمی پهن تر از دهانه قبر بر روی آن قرار داده بودند. برای حفظ اجساد از سرایت آب و ترشحات آن به درون قبرها، دور تا دور سنگ های قبر مجرایی تراشیده بودند که تراوشات آب را به خارج بریزد. نکته دیگر آن که تنها آرامگاه هخامنشی که در تخت جمشید دارای کتیبه است، آرامگاه اردشیر سوم می باشد.

 
یارنامه ها
1- گزارش های باستان شناسی؛ گروه باستان شناسان آلمانی؛ ترجمه و نشر کتاب
2- ماد ها و پارس ها؛ ویلیام کالیکان؛ انتشارات شورای مرکزی
3- باستان شناسی ایران باستان؛ لوئی واندنبرگ، انتشارات دانشگاه تهران
4- ایران از آغاز تا اسلام؛ رومن گریشمن؛ ترجمه و نشر کتاب
5- پند ایران (جلد اول)؛ رومن گریشمن؛ ترجمه و نشر کتاب
6- پایتخت های هخامنشی، علی سامی؛ انتشارات دانشگاه پهلوی
7- ایرانویج؛ دکتر بهرام فره وشی؛ انتشارات دانشگاه تهران
8- سفرنامه جکسن؛ ویلیام جکسن؛ انتشارات خوارزمی
9- شاهنامه فردوسی؛ با تمام ا. برتلس؛ انستیتوی ملل آسیا
10- مجموعه دروس باستان شناسی دکتر علی اکبر سرفراز- دکتر بهمن فیروزمندی؛ جهاد دانشگاهی
11- مجله باستان شناسی و هنر ایران شماره 10؛ شاپور شهبازی؛ اداره کل باستان شناسی
12- بررسی های تاریخی؛ شماره مخصوص (سال ششم)؛ انتشارات ارتش

 
ادامه مطلب ...

شتر نشسته


نشانه شتر نشسته = گنج طلایی

در پاسخ به تعدادی از سوالات مشابه

 

همانطور که قبلا در کتابهای چشم طلایی، کلید اسرار و رموز گنج خدایان هم به تفصیل ذکر کرده ام، کلا نشانه شتر، یکی از مهمترین علائم و نشانه ها، برای دفینه گذاری و بعضا مقبره ها (چه قبل و چه بعد از اسلام) بوده و همچنین از بارزترین نشانه های اسرار آثار نظامی محسوب می گردد و تقریبا در اکثر اقوام و تمدن ها نیز مورد استفاده واقع گردیده است که همین موضوع کار را کمی سخت تر می نماید! چرا که گاهی به عنوان سمبل عبور کاروان ها یا وجود کاروانسرا در نزدیکی آن بوده و گاهی در جایی دیگر نشانه مقبره فردی ثروتمند بوده و یا ... و به همین خاطر بنده تاکید میکنم قبل از اقدام جهت حفاری یا تخریب چنین مواردی، حتما تمامی علائم و نشانه های موجود در اطراف و نزدیکی آن، مورد بررسی قرار گیرد و در نهایت برای نتیجه گیری مطلوب با مواردی که در کتابهای مذکور گفته شده مطابقت داده گردد و یا اینکه با اساتید اهل فن و مورد وثوق خودتان، مشورت نمایید.

این نکته را نیز به خاطر داشته باشید که دفینه نشانه شتر، عمق کمی ندارد و دارای سرمال نیز می باشد و حتما اکثر آن، از جنس طلا خواهد بود! حال جهت دیدن و آشنایی بیشتر با یکی از موارد چندگانه و گوناگون در نشانه شتر، به تصویر زیر دقت فرمایید. موفق باشید.

 




آموزش علمی گنج یابی



منبع :وبلاگ استاد باقری

علامت صلیب در گنج و دفینه

برای کاوش بهتر باید با دقت به همه یافته ها، بنگرید

آکادمی گنج itisgoogle

دستگاه فلزیاب قدرتمند چندکاره




علامت صلیب در گنج و دفینه

+

بیشتر ما این علامت را درقبرستان مسیحیان میبینیم .میگویندکه در دوران مسیحیت این علامت استفاده شده حدود2000 سال پیش اما گاهاجاهایی را ما میبینیم که تا 3000 سال قدمت دارند و علامتی بشکل+ مشاهده میشود و این یعنی ...

اما در مکانهای پربار هم این علامت به کار برده شده.

در تفسیر این علامت خیلی باید دقت کرده چون مهم این است تشخیص دهیم این علامت به مال تعلق دارد یا نشان سنگ مزاراست.

 

گاهی به معنی اشاره به جای دیگر است: یعنی هر 4 ساق صلیب را اندازه بگیر هر کدام که بزرگتر بود به آن طرف برو.گاهی آن ساق که کوچکتر است مسیر را نشان میدهد.اگر هر 4 ساق هم اندازه بود به همانجا اشاره دارد.خیلی باید دقت کرد .باید یک کارشناس حتما در کنارتان باشد.

صلیبها به شکلهای خیلی متنوعی طراحی شده اند. مثلا در آذربایجان این صلیبها از دوران بیزانس به یادگار مانده اند.

صلیبها گاهی درکنارشان علامت دومی هم دارند مثل یک+ یا o
که به ما مقیاس میدهند.
به سر خاچ باید دقت کنید که بسته باشد.اگه خاچ ما تکی بود درست است 1-3-5-7-11به دنبال مزار باشید.






آموزش علمی گنج یابی



/اسامی باستانی استان های ایران /راز گرم شدن حمام شیخ بهایی با یک شمع


راز گرم شدن حمام شیخ بهایی با یک شمع

بنا بر نقلی مشهور زمانی که تعدادی محقق انگلیسی می‌خواستند راز گرم شدن این حمام به کمک شمع را بفهمند با دستکاری در معماری بنا باعث شدند که شمع حمام نیز با مشکل مواجه شود و از آن زمان دیگر این شمع‌ روشن نشده‌ است.


ساختمان حمام شیخ‌بهایی مربوط به دوره صفوی – قاجار است و در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۰۶۳ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

این حمام با استفاده از یک سیستم پیچیده مهندسی به مدت طولانی تنها با یک شمع روشن می‌شده است.

درباره چگونگی گرم شدن این حمام به کمک شمع شایعات فراوانی وجود دارد، اما تنها نظریه قابل قبول درباره این حمام این است که یک سیستم سفالینه لوله کشی زیرزمینی در حد فاصل آبریزگاه مسجد جامع و این حمام وجود داشته که با روش مکش طبیعی، گازهایی مانند متان و اکسیدهای گوگردی را به مشعل خزینه حمام هدایت می‌کرده و این گازها به عنوان منبع گرما در مشعل خزینه می‌سوخته است.

این احتمال وجود دارد که این گازها به طور مستقیم از مواد زاید دفع شده در خود حمام جمع آوری می‌شده است.

در جریان مرمت خانه شیخ بهایی که در نزدیکی گرمابه قرار دارد در کف زمین تنپوشه‌های سفالی و چاه‌های مرتبطی پیدا شده که احتمال دارد مربوط به طراحی حمام باشد.

همچنین با مطالعات باستان‌شناسی در این منطقه مشخص شد که فاضلاب شهر اصفهان توسط لوله‌های جمع آوری فاضلاب وارد خزینه حمام می‌شده است.

در واقع شیخ‌بهایی طبق محاسباتی دقیقی خزینه حمام را به گونه‌ای طراحی کرده بود که فاضلاب این مکان تبدیل به گاز متان شود.
همچنین بخشی از لجن‌های ته نشین شده در این مکان برای تولید بیوگاز مورد استفاده قرار می‌گرفت، بدین شکل که شیخ بهایی با محاسباتی حجم لجن مورد نیاز برای تولید بیوگاز را مشخص کرده بود و گاز تولید شده به وسیله شعله‌هایی مخزن آب حمام را گرم می‌کرد.
بنابراین آب این حمام با سیستم «دم و گاز» یعنی به کمک گاز متان فاضلاب مسجد جامع و چکیدن روغن عصارخانه شیخ بهایی (عصارخانه محلی برای تهیه روغن از دانه‌های روغن بوده است) در مجاورت حمام روشن می‌شده است.

*‌ چگونه یک شمع می‌تواند یک مخزن آب را گرم کند؟

اما سوال بعدی این است که چگونه یک شمع می‌تواند یک مخزن آب را گرم کند؟

در سال‌های اخیر یک مخترع مشهدی پس از ۳۰۰ سال با شبیه سازی حمام شیخ بهایی به راز این موضوع پی برد.

علی‌اصغر برهمند، رئیس انجمن مخترعان خراسان رضوی و طراح شبیه سازی حمام شیخ بهایی مدعی شد که منبع آب این گرمابه از طلا بوده و با توجه به این که طلا رساناترین فلز انتقال گرما است، با حرارت کم انرژی زیادی تولید و آب منبع گرم می‌شده است.

در طرح شبیه سازی شده به علت دسترسی نداشتن به طلا از مس استفاده شده که در حمام منازل هم قابل استفاده است و موجب صرفه جویی ۳۰ درصدی در مصرف سوخت می‌شود.

این اثر پژوهشی که به تایید انجمن مخترعان خراسان رضوی رسیده موفق به کسب دو نشان طلای سوئیس در سال ۲۰۰۶ و مدال طلای مسکو ۲۰۰۷ شده است



[تصویر:  123740_949.jpg]

[تصویر:  123741_963.jpg]

[تصویر:  123742_169.jpg]

[تصویر:  123743_940.jpg]


منبع: جوان و تاریخ


اسامی باستانی استان های ایران(عکس)
در این تایپیک با نام قدیمی و باستانی استان های ایران آشنا خواهید شد.
[تصویر:  41869323555550577995.jpg]
نام کنونی استان ↔ نام باستانی استان (بر پایه حروف الفبا) :

آذربایجان شرقی ↔ آتروپاتن

آذربایجان غربی ↔ آتروپاتن

اردبیل ↔ فیروز گرد

اصفهان ↔ آسپادانا

البرز ↔ طهران

ایلام↔ اریوجان

بوشهر ↔ ری شهر

تهران↔ طهران

چهارمحال و بختیاری ↔ ده کرد

خراسان جنوبی ↔ قهستان

خراسان رضوی ↔ خوراسان

خراسان شمالی ↔ خوراسان

خوزستان ↔ سوزیانا

زنجان ↔ خمسه

سمنان ↔ قومس

سیستان و بلوچستان ↔ سبحستان

فارس ↔ فارسستان

قزوین ↔ کسپین (کاسپین)

قم ↔ قم

کردستان ↔ سنه

کرمان ↔ کارمانیا

کرمانشاه ↔ باختران

کهگیلویه و بویر احمد ↔ کهگیلویه و بویر احمد

گلستان ↔ هیرکانیا

گیلان ↔ ورنا

لرستان ↔ لرستان

مازندران ↔ مازیندیران

مرکزی ↔ سلطان آباد

هرمزگان ↔ گمبرون

همدان ↔ هگمتانه

یزد ↔ ایساتیس

نام قدیم شهرهای مختلف ایران

اراک: سلطان‌آباد



اردبیل: فیروزگرد، اردپیل، بادان پیروز، پیروز رام



ارومیه: ارمیه، اورمیه، رومیه، رضائیه



اصفهان: انزان، گابیان، گابیه، جی، کی، اسپاهان، سپاهان، اسپهان، صفاهان، اسفاهان، اسبهان، اسفهان، اسباهان، گابا، اسپادانا، آپادان، آپادانا، رشورجی، یهودیه، اصبدانه



اهواز: جمع هوزی یا سوزی، ناصری، سوق‌الاهواز، هرمزاردشیر، رام‌شهر، اگینیس، تاریانا، اوکسین



ایلام: پشتکوه، عیلام، انزان، انشان

بابل: بارفروش

بجنورد: بیژن گرد، بوزنجرد، چرمغان


بروجرد: وروجرد، وروگرد، ولوگرد، بروگرد، اروگرد، پیروزگرد


بندرعباس: گمبرون، عباسی

بوشهر: ری‌شهر

بیرجند: برجند، برجن، برکن، بیرگند

تبریز: داوریژ (به ارمنی یعنی انتقام)، تورژ (tavrezh)

تهران: طهران (از توابع ری)

خرم‌آباد: شاپورخواست

رشت: بیه‌پس

ری: رقا، رگا، رگها، راک، راگ، پیروزرام، راگس، راجس، ری‌اردشیر، محمدیه

زابل: نیمروز

زاهدان: دزداب

زنجان: خمسه

ساری: سارویه، طوسان، زدرکرد، زادراکارتا، وَرنَه، فناکه (phanaca)، سیرینکس (syrinx)، اوهر، نارنجه کوتی

سمنان: ؟

سنندج: سنه دژ

شیراز: تی را سی ئیش

شهرکرد: ده‌کرد

شوش: شوشن یا شوشان

شوشتر: ششدر (شش دروازه)، شوشدر
 
قزوین: کژین، کشوین، کشرین


قم: ؟

کرمان: بردشیر

کرمانشاه: قرماسین، کامبادن، کرمانشه


گرگان: وُرکان، هیرکانیا، جرجان

مراغه: ماداوا، رغه، مارگیانا، افرازه‌رود، مراغا

مشهد: سناباد (از توابع طوس)

نیشابور: نشابور، نشاپور، نیشاپور، نیسابور، نیوشاهپور، نیوک شاهپوهر (Nivak - Shahpuhr)

همدان: امدانه، هگمتان، هنگمتان، اگباتان

یاسوج: تل خسرو

یزد: منسوب به یزدگرد، زندان سکندر، ایساتیس، فرافیژ



اسامی پادشاهان هخامنشی در220سال حکومت(عکس)
[تصویر:  king.jpg]